اون که با خودخواهیاش این عشقو باطل کرد – شادمهر عقیلی باطل
هر چی گفتمت نرو نمی رسید بهت صدام
تا کی بگردم تو رو لایِ بغض و گریه هام؟
یاد تو میندازه منو هوای خیس این شهر
لالایی میخونه بارون برام؛ آروم نمیشم
اون که با خودخواهیاش این عشقو باطل کرد بهم بگو تو بودی یا من؟
اون که پامونو رفیق موج و ساحل کرد خودت بگو تو بودی یا من؟
تو کجایی که الان دریا دلش تنگه ببینه ما دو تا رو با هم
اون که با خودخواهیاش این عشقو باطل کرد بهم بگو تو بودی یا من
اون که پامونو رفیق موج و ساحل کرد خودت بگو تو بودی یا من
تو کجایی که الان دریا دلش تنگه ببینه ما دو تا رو با هم
پایه های عشقمون روی یه مشت خاک بود.
تا اینجاشم خطرناک بود که رفتی و همه ش شد رو دلم آوار
ترسم از این بود بگی بهم تیکه های قلب مُردَتو با دستای خودت بردار
هر کاری کردم چهار دیواری دلم بشه خونه ت اما نشد
من خبر دارم که گشتی مثل من یکی شه دیوونه ت پیدا نشد
اون که با خودخواهیاش این عشقو باطل کرد بهم بگو تو بودی یا من؟
اون که پامونو رفیق موج و ساحل کرد خودت بگو تو بودی یا من؟
تو کجایی که الان دریا دلش تنگه ببینه ما دو تا رو با هم
اون که با خودخواهیاش این عشقو باطل کرد بهم بگو تو بودی یا من؟
اون که پامونو رفیق موج و ساحل کرد خودت بگو تو بودی یا من؟
تو کجایی که الان دریا دلش تنگه ببینه ما دو تا رو با هم.