دانلود جدیدترین آهنگ ها - دلسا موزیک

دلسا موزیک

[ سایت موسیقی دلسا موزیک محلی برای دانلود آهنگ های ایرانی مجاز می باشد که با هدف پیشرفت صنعت هنر ایران اسلامی کار میکند ]

بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش هایده

ابتدا بشنوید قسمتی از ترانه ی بسیار زیبای “ بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش … ” با صدای هایده

شنوندگان محترم توجه فرماید این اهنگ یکی از نایاب ترین اهنگهای هایده میباشد که ضبط شده است. دوستدارن این صدای زیبا , برای دانلود کامل و کیفیت اصلی کمپانی آن میبایست تنها فقط 5 هزار تومان پرداخت کنید …

حجم کامل این اهنگ 9 دقیقه میباشد . بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود اهنگ فوق ” بصورت خودکار” برای شما نشان داده میشود

لازم است بدانید 5 هزار تومان مبلغ ناچیزی است که قسمتی از آن نیز صرف امور خیریه و قسمتی صرف هزینه های سایت خواهد شد. با تشکر

لینک پرداخت آنلاین و خرید این موسیقی در کمتر از 1 دقیقه :

هایده

بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش

وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

تا بر دلش از غصه غباری ننشیند

ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش

تنها تویی تنها تویی در خلوت تنهایی ام

تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوایی ام

جان گشـته سـر تـاپـا تنم،از ظلمت تن ایمنم
شـد آفـتاب روشنــم پـــیدا بــه نـــاپــیداییم
ای یــار بــی همتای مـن،ســرمایة سـودای من
گــر بــی تـو مـانم وای من،وای از دل سوداییم

دانــی که دلـــدارم تــویی،دانـم خریدارم تویی

یارم توئی یارم تویی،شادی از این شیداییم

مگر حکایت پروانه میکنی با شمع/بزن که سوز دل من هایده

بزن که سوز دل من به ساز میگوئی

ز ساز دل چه شنیدی که باز میگوئی

مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز

به گوش دل سخنی دلنواز میگوئی

مگر حکایت پروانه میکنی با شمع

که شرح قصه به سوز و گداز میگوئی

به یاد تیشه فرهاد و موکب شیرین

گهی ز شور و گه از شاهناز میگوئی

کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد

بزن که در دل این پرده راز میگوئی

به پای چشمه طبع من این بلند سرود

به سرفرازی آن سروناز میگوئی

به سر رسید شب و داستان به سر نرسید

مگر فسانه زلف دراز میگوئی

بسوی عرش الهی گشوده ام پر و بال

بزن که قصه راز و نیاز میگوئی

نوای ساز تو خواند ترانه توحید

حقیقتی به زبان مجاز میگوئی

ترانه غزل شهریار و ساز صباست

بزن که سوز دل من به ساز میگوئی

ز ساز دل چه شنیدی که باز میگویی

هایده

خدا خدای دلها نذار فراموش بشم{هایده آینه}

دروغ نگو آینه

که من هنوز جوونم

واسه دلای خسته

بازم می خوام بخونم

 

بنازم این نفس رو

که من رو یاری کرده

سالهای ساله عشقو

تو رگها جاری کرده

تو این قفس می مونم

 

تا بتونم بخونم

تو این قفس می مونم

تا بتونم بخونم

 

خدا خدای دلها

نذار که خاموش بشم

تو این همه هیاهو

نذار فراموش بشم

 

مرگ واسم شیرینه

اگه بناست نخونم

شکسته بال و خاموش

چه فایده که بمونم

 

بدبختی ما

گناه بیگانه نبود

 

پیوند ِ من و شما

صمیمانه نبود

بودیم به ظاهر

همه مشتاق وطن

در باطن ِ ما

نقشی از آن خانه نبود

 

خدا خدای دلها

نذار که خاموش بشم

تو این همه هیاهو

نذار فراموش بشم

 

مرگ واسم شیرینه

اگه بناست نخونم

شکسته بال و خاموش

چه فایده که بمونم

بنازم این نفس رو

 

که من رو یاری کرده

سالهای ساله عشقو

تو رگها جاری کرده

تو این قفس می مونم

تا بتونم بخونم

تو این قفس می مونم

تا بتونم بخونم

.

دروغ نگو آئینه

که من هنوز جوونم

واسه دلای خسته

بازم می خوام بخونم

بنازم این نفس رو

♫♯♯ دانلود آهنگ آینه هایده

که من رو یاری کرده

سالهای ساله عشقو

تو رگها جاری کرده

تو این قفس می مونم

تا بتونم بخونم

تو این قفس می مونم

تا بتونم بخونم

هایده

تو که باشی پیش من شاهین نجفی 209

تو که میشناسی دردِ تو شعرامو
تو که میفهمی معنی ایهامو
تو که با رنج کشیدی بدن زخمیمو
تو که دیدی یه شبه برفِ رو موهامو
بدنم مَهلکه ی شیهه ی شلاق شد
من اگه خسته شبیه تنِ ایران بودم
من اگه لحظه ی پایانیِ انسان بودم
خاطراتِ تو منو زنده نگه داشته هنوز
وسطِ بی تو ترین نقطه ی زندان بودم
که به یادِ تنِ گرم تو، تنم داغ شد

با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم
من به آرامش وحشی چشات مدیونم
یه پناهنده ی ترسیده ی تنهام اما
پشتِ مرز تن تو تا به ابد می مونم
منو از این غم جاودانه آزاد کن
تو که باشی پیش من خنده به دردا میزنم
حتی اون لحظه که از شکنجه ها جون میکَنم
تو دلیلِ سبزِ ریشه امی تو خاک این کویر
چرا خم شه قامتم، زرد بشه روح و تنم؟
که جواب موندنم، اَرّه سر ساق شد
اگه فردایی باشه من با تو می سازم
برد من وقتیه که به تو می بازم
توی این روزای شوم، شده کل آرزوم
روز آزادی بیاد حبس بشم تو بغلت
بین دستات برسم به اوج پروازم
با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم
من به آرامش وحشی چشات مدیونم
یه پناهنده ی ترسیده ی تنهام اما
پشت مرز تن تو تا به ابد می مونم
منو از این غم جاودانه آزاد کن
با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم
من به آرامش وحشی چشات مدیونم
یه پناهنده ی ترسیده ی تنهام اما
پشتِ مرز تن تو تا به ابد می مونم
منو از این غم جاودانه آزاد کن
با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم
من به آرامش وحشی چشات مدیونم
یه پناهنده ی ترسیده ی تنهام اما
پشتِ مرز تن تو تا به ابد می مونم

به شهرو دیاری ببر تو مرا مهستی

آهنگساز: همایون خرم شاعر: بهادر یگانه

دستگاه: اصفهان
به شهر و دیاری ببر تو مرا که نور خدا باشه و منو تو

نباشه به دلها نشونه غم امید و صفا باشه و من و تو(2
بریم اونجا که عشق و مستی خطا نباشه

تو سینه ها جای محبت ریا نباشه

به غیر خدا که مهربونه نمیخوام دله دیگه بدونه
تو باوفایی تو باصفایی

از این خسته دل پروا مکن مرا بیش از این رسوا مکن

الهی بمونی با مهربونی جدایی نگیری قدرم بدونی
که دنیا نداره وفائی

بمون بر سر پیمون من تو بازی نکن با جون من

که دنیا سرابه نقش بر آبه دو روزه جوونی مثل حبابه

نیرزه به یکدم جدایی
به شهر و دیاری ببر تو مرا که نور خدا باشه و منو تو

نباشه به دلها نشونه غم امید و صفا باشه و من و تو

بریم اونجا که عشق و مستی خطا نباشه

تو سینه ها جای محبت ریا نباشه

به غیر خدا که مهربونه

نمیخوام دله دیگه بدونه

تو باوفایی تو باصفایی

اهنگ مهستی

بزن تار از شایان بابایی{اهنگ یک دقیقه ای}

برای کوچه غمگینم برای خونه غمگینم / برای تو برای من برای هر کی مثل ما داره میخونه غمگینم..

بزن تار همیشه با منو از من قدیمی تر واسه اونکه تو کار عاشقی میمونه غمگینم بزن تار که امشب باز دلم از دنیا گرفته .

 

اورییم درد دولوب نارین نارین از شبنم تووزلو

اورییم درد دولوب چکیرم حسرتینی

منه ورمه بو قدر عذابین عذابین یار

سن سیز ایل لر ایتجک سن سیز آی لار گئچجک

یوخلوغون بیل کی منی اوزجک اوزجک یار

سنه باغلانمیش اینان منیم چیرپان اورییم

بو قدر ائتمه نازیممنیم سنسن گرییم

گئتمه گل قال یانیمابیر ده باخ گوزلریمه

یاناجام محو اولاجام سنین عشقین اودونا

نارین نارین نارین نارین نارین

نارین نارین نارین نارین نارین

نارین نارین نارین نارین یار

برگ زردی بی قرارم زیر باران/تن به باد سرد پاییزی گذاران

برگ زردی بی قرارم زیر باران
تن به باد سرد پاییزی گذاران
داده ام خود را به تقدیر خزانت
تا زنم یک بوسه بر آن شاخساران
برگ زردم زیر باران
ای تو شادی بهاران
روی خود از من مگردان
ای خزان عمر را صد زندگانی
ای غروب خستگان را مهربانی
ای شکسته خاطر من روزگارت شادمانی
دلدارم ، نده آزارم ، اشک حسرت میبارم
عزیزم ، جانم عزیزم ، آه عزیزم برگ زرد پاییزم
شادی هر شاخساران در بهارانی
زردی برگ خزانم را چه میدانی
خاک پایت همنشین رو زردم باد
جای پایت بستر آغوش سردم باد

خود هوامه اونکه میخوامه {مصطفی خانی – بهار}

خود هوامه
اونکه میخوامه
زیبای شهره دیونه
شکل جنونه
چه مهربونه
قدر احساسم و میدونه
برف زمستون
شده سرگردون
*آخه بهار توی دستاشه*
عطر دلچسبش
اون موی لختش
چه شرم نابی تو چشماشه
همه دارو ندارم شد اونی
که دستاش تب داره
میدونه هرچی پیش میاد باز
دل من اونو دوست داره
کنار تو شب زنده دارم
ستاره ها رو میشمارم
تموم غصه روزگارو
به دست تقدیر میسپارم
تا حالا هیچ کس باهام خوب تا نکرد
جز قلبت هیچ کس منو باور نکرد
مثل تو هیچ کس منو عاشق نکرد
من دیوونم
دنیای تاریک من روشن شده
عشق تو برای من فرصت شده
قلب من با تو چه با جرأت شده
از تو ممنونم

صفحه بعدیصفحه قبلی