خیلی دوست دارم حالا که دارم میرم
واقعا آخرش وقتی چند سال گذشت
خوشحال باشم که رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده
یه شب تیره که دل میگیره
اون داره میره و هی میره و هی میره
اون دل شیره حقو میگیره
مثل صبحه به سیاهی میشه چیره
یه شب تیره که دل میگیره
اون داره میره و هی میره و هی میره
اون دل شیره حقو میگیره
مثل صبحه به سیاهی میشه چیره
بزار نور شم توو ظلمت مامان
هر چی بودو بردن مامان
یا باید من به غربت برم یا غرق شم توو مرداب سنت مامان
توو دل عقدس توی سینه بغض هس
میکشن محرز میشکنن جفت دست
انگار کوچه ها همشون بستس
غیر انقلاب خیابونا بن بست
اون که خالیه جلوی ما سفرست
ولی این سری شکم اینا سفرست
نگو میکشن نرو نگو میکشن بمون
این بچس چند ساله مردس
بزار خون ما بپاچه رو زمینا
ولی آتیش بگیر این روسریا
اینوریا اونوریا همه عاشق وطنن جونم ایران
ما توو خیابونیم تویه روخداد
قانونا میرن زیر جفت پاهام
مهم نیست اگه داری باتوم
قده کلاه خود ته تخمام
بسته زلت بسته ارباب
بسته عمامه بسه سردار
سلامتی هر کی داره جرعت
شیر مادر حلال دهه هشتاد
یه شب تیره که دل میگیره
اون داره میره و هی میره و هی میره
اون دل شیره حقو میگیره
مثل صبحه به سیاهی میشه چیره
یه شب تیره که دل میگیره
اون داره میره و هی میره و هی میره
اون دل شیره حقو میگیره
مثل صبحه به سیاهی میشه چیره
یااا
برا اونی که در به در شد
برا مادری که خون جیگر شد
برا روز شادیمون که روز غم شد
برا این دردی که سهم من شد
یه عمر گفتن از فلسطین اشغالی
مامان کشتن ما نداره اشکالی
تش میگن بوده خطای انسانی
مامان این شهر قفسه ما زندانی
من میرم این کشورو بسازم مامان
ببریم یا همشو ببازم مامان
تعجب نکن ندادن مردمو بهت
حتی میترسن اینا از جنازم مامان
شاید امشبو بازداشت میشم
شاید یه جسد توو آگاهی شم
یا که توو شبکه به اعتراف وادار میشم
مهم نیست میمیرم تش یا آزاد میشم
ناراحت نشو اگه منو نداری
جا من برو پس بگیر حقو اَ حاجی
اگه بمیرم میشم من آزاد مامان
چون یه حس داره مرگ و رهایی
سرخیم بچه ی آبانیم
ما نوریم رو سیاهی آواریم
مرد میهن آبادی
زن زندگی آزادی
یه شب تیره که دل میگیره
اون داره میره و هی میره و هی میره
اون دل شیره حقو میگیره
مثل صبحه به سیاهی میشه چیره
توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد
به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد
مامان وقت بی طرفی
با قاتل بی شرف نی
حدیث نیکا ساریناها خونش نریخت از روی بی هدفی
بیدار شدیم دیگه مرده خورو پف
دست ساز خودتونیم کوکتل مولوتف
فهمیدیم اتحاد برده جلو ظلم
تویه بسیجی بزدل پره خوف
هی، سنندج تیره شبهاش
بلوچستان زیر رگبار
دانشجورو برد نیمه شب باز
انتقام سخته مائه دیگه سردار
یه مشت پیر مرد قاتل کروکودیلن
میکشن و میگن خودکشی کرد
بلوچ، ترک، لر، فارس، عرب، کرد میهن
میرن توی دل شب چونکه صبحو دیدن
منتظر بودن شصت و هفتاد صبر نمیکنن ولی نسل هشتاد
ارشاد نمیشن با گشتت اما سیل میشن ولایت غرق در آب
اعتراض رسید به اعتصاب
حالا مرحله بعدیه انفجار
یادمون میمونه کی بود حزب باد
کی فکر حفظ نظام بود کی انقلاب
تا که بفهمیم طعم آزادیو
قرن بعد قرن بازسازیو
این دفعه خشت اولو کج نزاریم
فردا پس فردا پاش وایسیمو
مگه نکردیم چهل ساز پیش
چرا نتونیم الان جای انکارش نیست
۸۰ ملیون صف جلو دهه هشتاد
اینبار فکرای تیز به جا پلکای خیس
یه شب تیره که دل میگیره
اون داره میره و هی میره و هی میره
اون دل شیره حقو میگیره
مثل صبحه به سیاهی میشه چیره
یه شب تیره که دل میگیره
اون داره میره و هی میره و هی میره
اون دل شیره حقو میگیره
مثل صبحه به سیاهی میشه چیره
مردم یه کشور چه انتظاری میتونن داشته باشن از کشور خودشون
رفاه رفاه رفاه، نه چیز دیگه ای
خب وضعیت اقتصادیمون که داغونه
فرهنگیمون داغونه
اصالتمون داغونه
دیگه یه سری محدودیتایی که
مخصوصا واسه زنا خیلی بیشتره مثل حجاب اجباری و اینا
خیلی خیلی این ممنوعیت که واسه پسرا نیست
مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم