ای جهان خواران ظالم ای فقط در ظلم عالم

ای جهان خواران ظالم ای فقط در ظلم عالم
دست نمی شویید چرا از سرنوشت مردمان
بر نمی دارید چرا دست از سر بیچارگان حمیرا
ای جهان خواران ظالم ای به راه ظلم عالم

آه جان سوز بی گناهان فغان کند روزی از این بیدادی
دست ملت های در بند روزی رسد به دامن آزادی
دست ناپاک شما ها به خون ابنای بشر آلوده است
دل بی رحم شما ها با این همه ظلم و ستم آسوده است
نه خدا را بنده نه ز خود شرمنده حمیرا
ای طمع کاران ظالم ای به راه ظلم عالم

خورشید عدالت می دمد روزی تابد به ضعیفان شوق پیروزی
خورشید عدالت می دمد روزی بر سر رود آخر این سیه روزی
از تمدن دم زنید اما آتش به عالم زنید آتش به عالم زنید
تا به کی اعمال قدرت تا به کی تحمیل ذلت
ای جهان خواران ظالم ای به راه ظلم عالم

خداوندا رسان بارانی از ابر هدایت که ره گم کردگان تعدادشان شد بی نهایت شد بی نهایت
خداوندا فغان از این همه ظلم و جنایت که غیر از پیش تو کجا برم من این شکایت من این شکایت

نه خدا را بنده نه ز خود شرمنده حمیرا
ای جهان خواران ظالم ای به راه ظلم عالم

  • ۱۹ آذر ۱۴۰۳
  • /
  • 0 نظر

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین