بر باد رفته آرزومون پاییزه فصل رنگ و رومون
بر باد رفته آرزومون
پاییزه فصل رنگ و رومون
فصلِ گل و لبخند مُرده
یخ بسته حتی رنگ و بومون
غمگین ترین شعرِ جهانه
بُغضای مونده تو گلومون
هم ناشنیده موند اشکا
هم فاش شد راز مگومون
از چاه و چاله سر در آوُرد
ته مونده های جستجومون
تا کوه سنگه، بی جوابه
هم بغضمون، هم های و هومون
دستِ توئه، یا پنجه ی مرگ