بستی زود بارتو چشماتو ببند

میام پیشم داداش میام پیشت

حیف همیشه اینه ته خط

انگار یه تیر داره میاد و میره سمت قلب

انگار یه چیزی نمیره پایین گیره دمِ حلقت

فکر کردی داد بزنی همه میرسن به حرفت

حیف همیشه اینه آخره خط

اوضاع همش همین بوده و همینه با معرفت

تو رفتی و نور شدی و رسیدی ببینی فردا ها رو

این دل خسته ی منم میره تا لب مرگ

توو آینه میگم کوش بچه اون قلب عارفانت

هی میدویی با پایِ خسته زخمه پاره پارت

این روزا فقط توو دشت خالصانت

یه درخته وقتی دلت تنگه با یه عادت

خودتو میبیی کلاً همیشه همه وقتت پشمه

مثِ مترسک آویزونی به تک درخت دشتت

 

دوست داری زیرت باش تخت نرمه زر

هیس با درختت حرف بزن

بستی زود بارتو چشماتو ببند

هرچی خواب خوب مال تو

منم آرومم زُل میزنم به نور جایِ تو

میپرسم از دور حالتو

تو موندی و یه پِیک و نیستی ها که میگه نوش

شدی مثل یه دیوانه ی بیمار تیره پوش

موزیک پخش جای تو دیوارِ میده گوش

لب هایی که وا میشن و سیگارت میره روش

یه روز میگی تنها چیزی که دارمش خداس

یه روز میگی نمیدونم این همه عدالتش کجاست

بگو نقشت کدومه همون آبِ روی برگ

که تا بیفتی صد بار میکنی آرزوی مرگ

نه داشی پرواز کن برو اینجا همه گرگن و شوت

شدن همه کودن و کور

فقط پره عُقدن و زور

از دست نده فرصت و زود
بنداز جسم به مفت برا دور

چه خوبه زود رفتی که توئم نری پیِ قدرت و پول

داری میری بگو لعنت به این ساختنا

لعنت به همه خرابیا

قدیمیا الانیا وطن پرستا فراریا

لعنت به جنگ و صلح و گنج و هر چی رنگ و دود

برو داشی جات بهشته ، پیش خدا مست و توپ

بستی زود بارتو

چشماتو ببند هر چی خواب خوب مال تو

منم آرومم زُل میزنم به نور جایِ تو

میپرسم از دور حالتو ، میسپرمت به دریا

اگه خورشید بتابه تا فردا ، برای من هنوز زنده ای هر جا

نمیذارم بمونی تنها

  • ۱۹ آذر ۱۴۰۳
  • /
  • 0 نظر

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین