رسیدیم به ته خط با خاطرات بد
بغضمو دید
اون که من هیچ وقت نمیخواستم ببینه
عاشقیمون
پر شده از تیکه های وصله پینه
هر کی اومد
دو سه روزی تو دلم مهمون شد و رفت
وقتی اومد
آخر سر این دل من خون شد و رفت
وقتی اومد . وقتی اومد
رسیدیم به ته خط با
خاطرات بد و خوبمون
این دفعه رو ما دو تا
با چی آروم میشه این
حال و ناخوش و این
روزای آشوبی که رفته رو هوا
از یادم رفته
که چجوری شد اولین بار
خواستم که اون مال من شه
تو شادی خوش و تو غما غمخوار
رو به راه بود
همه چی ولی این آخری پشت پا بود
که به همه روزای خوبمون زد
رابطمونو کرد اون نابود