هایده afsaneh hasty (افسانه هستی)

عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود

تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود

نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت

سر هر کوی و گذر این همه میخانه نبود

من و جام می و دل نقش تو در باده ناب

خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود

کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود

بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود

بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود

تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من

آن زمانی که تو را سایه پروانه نبود

من جدا از تو نبودم بخدا در همه عمر

قبله گاه دل من جز تو در این خانه نبود

کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود

بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود

بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود

عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود

تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود

نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت

سر هر کوی و گذر این همه میخانه نبود

من و جام می و دل نقش تو در باده ناب

خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود

کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود

بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود

بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود

تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من

آن زمانی که تو را سایه پروانه نبود

من جدا از تو نبودم بخدا در همه عمر

قبله گاه دل من جز تو در این خانه نبود

کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود

بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود

بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود

بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود ……/

هایده

  • ۱۹ آذر ۱۴۰۳
  • /
  • 0 نظر

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین